کشورهای تولیدکننده نفت و گاز در خلیجفارس با چالشهای محیط زیستی، اقتصادی و سیاسی روبرو هستند. آنها برای کربنزدایی و تحول انرژی برنامههای مختلفی را طراحی کردهاند، اما آیا این برنامهها کافی هستند؟
به گزارش نوید صنعت نیوز بر اساس اطلاعات منتشر شده توسط، Natural Gas World کشورهای خلیجفارس که بخش عمدهای از منابع نفت و گاز جهان را در اختیار دارند، با چالشهای محیط زیستی، اقتصادی و سیاسی روبرو هستند. این کشورها برای کربنزدایی و تحول انرژی برنامههای مختلفی را طراحی کردهاند که در این گزارش به آن پرداخته است.
بر اساس این گزارش، امارات متحده عربی، در سال 2020 حدود 4 درصد از تولید نفت جهان را داشته و در سال 2050 قصد دارد تا 50 درصد از نیازهای انرژی خود را از منابع پاک تأمین کند. برای دستیابی به این هدف، امارات در حال سرمایهگذاری در پروژههای مختلف، مانند پارک خورشیدی شمس 1، نخستین نیروگاه هستهای علوم و فناوری بارکا و پروژه هیدروژن سبز الروئیة است.
اما شرایط امارات کاملاً مشابه شرایط همسایگان پردرآمد آن در شورای همکاری خلیجفارس (GCC) است: بحرین، کویت، عمان، قطر و عربستان سعودی. بهغیراز قطر، همه آنها اهداف کربن خالص صفر دارند (امارات عربی و عمان در سال 2050؛ بحرین، کویت و عربستان سعودی در سال 2060).
در این گزارش اشاره میکند که سایر تولیدکنندگان نفت و گاز منطقهای، بهویژه ایران، عراق، مصر، لیبی و الجزایر دارای جمعیت بسیار بیشتر و سطح درآمد پائینتری هستند و با بیثباتی سیاسی و اقتصادی مواجه هستند.
شایانذکر است امارات متحده عربی و عربستان سعودی برنامههای قابلتوجه و معتبری برای توسعه ظرفیت تولید دارند، همانطور که عراق نیز این کار را انجام میدهد، ولی چالش سختتری برای عرضه آن دارد.
اگرچه انتشار گازهای گلخانهای حاصل از صادرات نفت و گاز در حیطه اختیارات کشور واردکننده است، نه تولیدکننده، این برنامهها بهعنوان تهدیدی برای هدف توافق پاریس – یعنی نگهداشتن افزایش میانگین دمای جهانی تا «زیر ۲ درجه سانتیگراد» تلقی میشوند.
درعینحال، این صادرکنندگان نفت و گاز – و بهویژه چهار رهبر خلیجفارس، عربستان سعودی، امارات، قطر و عمان – به دنبال این هستند که نقاط قوت خود را در سیاست و دیپلماسی آبوهوا نشان دهند.
علاوه بر این، عربستان، قطر، امارات و کویت، برنامههایی برای افزایش ظرفیت تولید نفت و یا گاز دارند، آنها همچنین به دنبال تقویت موقعیت خود در بازارهای آینده، از طریق قراردادهای بلندمدت برای فروش LNG بهویژه در کشورهای آسیایی با درآمد متوسط مانند چین، هند، مالزی، اندونزی و ویتنام هستند که جایگزینی برای زغالسنگ با کربن بالاتر در آسیا است.
این کشورها، همچنین به دنبال این هستند که در زمینه هیدروژن کمکربن، عمدتاً برای صادرات در قالب مشتقاتی مانند آمونیاک، متانول، و SAF، و همچنین برای مصارف داخلی برای محصولات کمکربن پیشرو باشند.
در این گزارش از فقدان برنامه و دیدگاه روشن از سوی کشورهای همسایه، مانند ایران، عراق و لیبی، درباره انتشار گازهای گلخانهای خبر میدهد و بیان میکند این کشورها، به دنبال کاهش مصرف گاز به دلایل مالی و محیطی محلی هستند.
بنابراین گزارش، توافق میان ایران و عمان در سال 2019 برای احداث خط لوله گاز بین دو کشور بهمنظور صادرات گاز به عمان و سپس به بازارهای جهانی از جمله ژاپن و کره جنوبی میتواند به کاهش انتشارات گلخانهای در منطقه کمک کند. همچنین، عربستان سعودی و قطر در سال 2020 پس از سالها قطع رابطه، روابط دیپلماتیک خود را بازگرداندند و در سال 2021 توافق برای توسعه پروژههای مشترک در زمینه هیدروژن، LNG و برق رسیدند.
اما این کشورها هنوز با مشکلات فراوانی روبرو هستند. برخی از این مشکلات عبارتاند از: نوسانات قیمت نفت و گاز، تحولات سیاسی منطقهای و جهانی، تحریمهای بینالمللی، حقوق بشر، فقر، بیکاری، نابرابری، فساد، تضعیف سلامت عمومی و زیرساختهای اجتماعی، کمبود آب و خشکسالی، تغییرات آبوهوایی و بلایای طبیعی.
برای پاسخگویی به این چالشها، کشورهای خلیجفارس نیاز به تلاشهای بیشتری دارند. آنها باید برای تحول اقتصادی و اجتماعی پایدار، تحول فکری و فرهنگی، تحول سیاسی و حقوقی، تحول محیط زیستی و انرژی، تحول امنیتی و دفاعی، تحول همکاریهای منطقهای و بینالمللی، و تحول نظام بینالمللی همکاری کنند.
این کشورها میتوانند از تجربهها و دانش کشورهای دیگر در زمینه تحول انرژی و کربنزدایی بهره ببرند. آنها همچنین میتوانند از فناوریهای نوین و نوآورانه، مانند انرژی خورشیدی، بادی، هیدروژن، ذخیرهسازی انرژی، الکتروفوئل، کپچر کربن، مصرف بهینه انرژی و مدیریت هوشمند شبکه استفاده کنند.
در این گزارش سؤال کلیدی مهمی مطرح میکند که کشورهای خلیجفارس چگونه میتوانند از وابستگی به نفت و گاز خارج شوند؟ و پاسخ آن را در تلاش مشترک برای یافتن راهکارهای مناسب میداند؛ اما دستیابی به آن را نیازمند زمان میبیند.