یادداشتی به مناسبت 18 مهرماه، روز نکوداشت زایندهرود
حریم آن قسمتی از اراضی اطراف رودخانه، مسیل، نهر طبیعی یا سنتی، مرداب و برکه طبیعی است که بلافاصله پس از بستر قرار دارد و بهعنوان حق ارتفاق برای کمال انتفاع و حفاظت آنها لازم است و طبق مقررات این آییننامه توسط وزارت نیرو یا شرکتهای آب منطقهای تعیین میگردد. حریم انهار طبیعی یا رودخانهها اعم از اینکه آب دایم یا فصلی داشته باشند، از یک تا بیست متر خواهد بود که حسب مورد باتوجهبه وضع رودخانه یا نهر طبیعی یا مسیل از هر طرف بستر بهوسیله وزارت نیرو تعیین میگردد. اهمیت موضوع حریم و بستر رودخانه تا حدی است که قانونگذار طبق تبصره 4 ماده 2 قانون توزیع عادلانه آب وزارت نیرو مکلف است نسبت به رفع اعیانیهای مزاحم در حریم و بستر رودخانه اقدام کند.
برای درک اهمیت این موضوع در حوضه آبریز زایندهرود، نیاز است به قبل از سال 1332 شمسی برگردیم زمانی که تونل اول کوهرنگ احداث نشده بود و طبیعت راه خود را به هوشمندانهترین شکل طی میکرد. زایندهرود بهعنوان پرآبترین و بزرگترین رود فلات مرکزی از روستای آی دوغ میش (اولین روستای حقابه دار طبق طومار شیخ بهایی) میگذشت و پس از طیکردن 400 کیلومتر به مزرعه دیزی (آخرین روستای حقابه دار بر طبق طومار شیخ بهایی) میرسید.
بدهوبستان آبهای سطحی و زیرزمینی در حوضه آبریز زایندهرود و جریان چرخشی که تا قبل از دخالت از طریق احداث تونل اول کوهرنگ در این حوضه بسته حاکم بود، میزان آب آوری در این حوضه را تا چهار برابر میکرد. بهگونهای که تا قبل از احداث تونل اول کوهرنگ میزان آبآوری حوضه آبریز زایندهرود 845 میلیون مترمکعب آب بود که با مجموع بارش 150 میلیون مترمکعبی بین حوضهای نزدیک به یک میلیارد مترمکعب آب در حوضه آبریز زایندهرود می شد و با جریان چرخشی به چهار برابر میرسید.
آن زمانها زایندهرود جریان داشت و حریم و بستر را طی میکرد و تالابها و ماندابهای کوچک و بزرگ را سیراب مینمود و انهار و قنوات و چشمهسارها را تغذیه. همه پایبند به طومار شیخ بهایی بودند که بر اساس همین رفتار طبیعت حاکم بر زایندهرود حقابهها را مشخص شده بود و برای نمونه سهم لنجان که یکسوم رودشت بود را یکسان در نظر گرفته بود؛ چراکه همین بدهوبستان آبهای زیرزمینی و آبهای سطحی و جریان چرخشی حاکم بر زایندهرود زه آب شیرین بالادست را تقدیم به پاییندست میکرد با بخشندگی بسیار.
اما چرا پس از شش دهه به این روز افتادیم که زایندهرود خشکید و حتی در سالهای آبی پربارش نظیر 97-98 و 98-99 که بارشها در حوضه آبریز زایندهرود به 4 میلیارد و 200 میلیون مترمکعب رسید که یک میلیارد و 700 میلیون مترمکعب آب مازاد بود؛ باز هم 8 ماه زنده رود خشکید. مشابه همین بخشندگی طبیعت را در سال 1373 تجربه کردیم و در آن زمان لب تالاب گاوخونی با یک و نیم میلیارد مترمکعب آب تر شد و متاسفانه در این دو سال آبی بهزحمت 20 میلیون مترمکعب آب به عروس تالابهای ایران رسید.
پس ما در حوضه آبریز زایندهرود آب داریم، حریم و بستر نداریم. اگرچه تبصره 4 ماده 2 قانون توزیع عادلانه آب وزارت نیرو را مکلف میکند که هر آنچه که مزاحم جریان طبیعی رودخانه است از سر راه بردارد و حتی متخلفان را مشمول جریمه میکند، اما کماکان ما شاهد توسعههای بیرویه در بالادست رودخانه زایندهرود هستیم. اجرای طرحهای آبخیزداری در آبراههها باعث شده است که از 21 رودخانهای که در شبکه مویرگی حوضه آبریز زایندهرود را تغذیه میکند امروزه فقط دو رودخانه زنده باشد و کل بستر رودخانه از باغ بهادران به سمت بالادست اشغال شده باشد و در برخی از جاها بستر زایندهرود به کمتر از 7 متر برسد. پس زایندهرود نیاز به احیا از طریق انتقال آب ندارد؛ بلکه کافی است حریم و بسترش آزاد شود.
در همین سال زراعی گذشته، در حوضه آبریز زایندهرود تفاضل آبی که از مخزن زایندهرود خارج شده است با مجموع آبی که وارد دریچه کشاورزان شده و پمپاژ توسط صنایع و بهرهبرداری انهار سنتی نزدیک به 60% است و آدرسی از بقیه آب مصرفی در حوضه آبریز زایندهرود در دسترس نیست، چراکه در حوضه آبریز زایندهرود آب داریم؛ اما حریم و بستر نداریم.
تا قبل از اضافهشدن تونل چشمه لنگان بهازای هر بارندگی در بالادست رودخانه یک میلیون مترمکعب آب در سد زایندهرود ذخیره میشد که اگر این مقدار به 1.6 میلیمتر بارش میرسید با احتساب روانآبی مقدار آب ذخیره شده در سد به 1.2 میرسید؛ اما پس از احداث تونل دوم و تونل چشمه لنگان امروزه شاهد این هستیم که بهازای یک میلیمتر بارش در بالادست نزدیک به 800 میلیون مترمکعب آب در سد ذخیره میشود. پس 70 درصد مسائل زایندهرود حل میشود اگر حریم و بستر رودخانه آزاد شود.
تحلیل کاربردی بود…ممنون