عاطفه علیان- آب کالایی چندوجهی است؛ ارتباطی، اقتصادی و ارزشمند. بنابراین کارآمدی یا ناکارآمدی کاربست علوم ارتباطات اجتماعی میتواند تاثیر مهمی در نحوه مدیریت آب بر جوامع انسانی و محیط طبیعی بگذارد.
از دیدگاه علوم ارتباطات اجتماعی با تاکید بر پدیدههای اجتماعی، مطالعه ساختارها و نهادها و نیز بررسی ارتباطات در بین اقشار جامعه نقش فزایندهای در مباحث مدیریت آب دارد. هاردین در مقاله معروفی نوشت: «یک مرتع مشترک بین دو دامدار را تصور کنید. هر دامدار یک گاو دارد و اجازه دارد تا به رایگان گاو خود را برای چرا به این مرتع ببرد. سهم هر دامدار 50 درصد است. اما اگر یکی از دامدارها یک گاو دیگر هم به مرتع ببرد، دامدار دیگر مجبور است برای آنکه به سهم 50 درصدی خود برسد، او نیز گاو دیگری را به مرتع ببرد و البته هر دو دامدار به نسبت زمانی که تنها یک گاو داشتند، سودی بیشتر می برند. به همین ترتیب برای داشتن سود بیشتر، هر یک از دامدارها به تعداد گاوهایشان اضافه خواهند کرد و احتمالا عدالت در این است که سهم 50 درصدی شان نیز حفظ شود، در حالیکه این رقابت برای دستیابی به سود بیشتر، موجب نابودی مرتع می شود. معمولا در محاسبات اقتصادی مرسوم به پایداری منابع کمتر توجه می شود. تجربه بحران مدیریت آب به ویژه در سه دهه گذشته هم همین است، مطالعات ثابت کرده است که بحران آب در بسیاری از موارد ناشی از کمبود آب نبوده است بلکه متاثر از عدم توجه به مقوله پایداری در توسعه و ضعف ارتباطات در مدیریت آب است. درک اینکه منابع مشترک دارای خصلت رقابت پذیری هستند در علوم ارتباطات اجتماعی برجسته است. یعنی استفاده بیشتر از منابع مشترک توسط هر بهرهبردار، موجب کاهش سهم سایر بهرهبرداران میشود و تسلسل رقابتی برای برداشت بیشتر ایجاد مینماید. ارتباطات مدیریت آب میتواند به گونهای عمل کند که نه تنها رقابت بر سر برداشت بیشتر را دامن نزند، بلک همافزایی در حفاظت از این منبع مشترک را فراهم سازد. ارتقای ارتباطات در مدیریت آب موجب ارتقای شفافیت، جلب اعتماد و مشارکت آببران است و به اصل پایداری یاری میرساند. برای درک این موضوع شناخت مدلهای ارتباطی با گرودارانی است که از آب موجود حتی در همین بحران کنونی سهم یا بهره دارند که در حوضه آبریز زایندهرود تحت عنوان بالادست یاد میشوند. این نوع گروداران به دو دسته تقسیم میشوند. گروهی که به صورت مستقیم از منابع آب بهرهمند میشوند که با بهرهمندان یا ذینفعان مشخص شدهاند و گروه دیگری از گروداران کسانی هستند که از آب بهرهای ندارند بلکه نسبت به آب مسئولیت عرفی یا رسمی دارند که نیازمند شناخت مدلهای ارتباطی هستند. از سوی دیگر با مسئولان و دستاندرکاران مدیریت آب (ذیمدخلان) مواجه هستیم که مدیریت صحیح آب در گروی تصمیمات ایشان است و متاسفانه به علت عدم درک حساسیت از اهمیت موضوع، مشکلات معیشتی، نارضایتی از دستمزد و …. نقش مهمی در مانع تراشی نسبت به اجرای قوانین دارند. بهرهمندان خود به دو گروه آببران و غیرآببران تقسیم میشوند. آببران از اب سهم دارند و از آن نافع هستند که به حقابهبران(یا آببران قانونی)، اکوسیستم و سایرین(بهرهبرداران غیرمجاز) تقسیم میشوند. کنشگران هم گروهی خاص از گروداراناند که در فرایند تصمیم سازی نقش ایفا می کنند. امروزه پارادیم جدید مدیریت آب بر شناخت ارتباطات اجتماعی بین زیرمجموعههای گروداران و کنشگران تاکید دارد و ورود این پارادایم در عرصه مدیریت آب کشور میتواند به زبان مشترک بیانجامد.